بی رویا به قلم الهه محمدی
پارت صد و بیست و یکم
زمان ارسال : ۶۰ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه
-من آوردمش پیش تو کمکش کنی.
مقابل انوشه ایستاد و بهش زُل زد:
-به تو چه که دایهی دلسوزتر از مادر شدی. کشیدمت اینجا تا بهت بگم تو کارش دخالت نکن. این کیس دردسرسازه.
-تو نکنی میره یه جای دیگه.
-اونوقت به ما مربوط نیست.
-پس چرا فرستادیش دنبال سونوگرافی؟
-برای اینکه بفهمه میخواد یه موجود زنده رو نابود کنه.
-یه ماهی قرمزو؟
-اون ماهیِ از نظر ت
مریم گلی
00به این میگن یه***وظیفه شناس ،ممنونم نویسنده جان